در درسای مربوط به اپتیک و لیتوگرافی یه چیزی تعریف میکنند به اسم Depth of field یا DOF که یکی از پارامترای مهم یه سیستم نوردهی و ساختن تصویر به حساب میاد.
اینجا من یه شکل از کانسپت قضیه برای شما قرار دادم و اگه اطلاعات بیشتری خواستین، می تونین بیاین پیش خودم(پلاک 15).
حالا اون نکته ای که میخوام اینجا بهش اشاره کنم اینه که یه سیستم تصویرسازی مثل چشم آدمیزاد، دو جور performance میتونه داشته باشه (یا حداقل دو جور). یکیش اینه که مثلاً وقتی یارو نشسته توی پارک، به اردکها و آسمون و بازی بچه ها و اینجور چیزا نگاه کنه و نیم ساعتی رو که اومده پارک اینطوری بگذرونه، و دومیش اینه که این نیم ساعتو زل بزنه به ساق پای یه دختر داف که اومده با دوست پسرش رو نیمکت روبروییش نشسته و حواسشون به این دوستمون نیست. این دو نوع عملکرد چشم در استفاده از عدسی ها با هم فرق دارن، و فرقشون اینه که در حالت دوم دوستمون داره سعی می کنه بیشترین depth of field رو در استفاده از عدسی های چشمش به دست بیاره(همون کاری که جرونیمو وقتی داره با ویکتوریا صحبت می کنه انجام میده). بعدش اینکه دوست خوبمون آقای اباچی همیشه به این قضیه اشاره کرده که چشم آدم یه عمر محدود و مشخصی داره و اگه فلان قدر ازش کار کشیده بشه خراب میشه، اگه بخوام به بیان ساده تر بگم مثل کارتریج یه پرینتره که فلان قدر جوهر داره و حالا بستگی به خودت داره که بخوای باهاش سیصد صفحه متون علمی پرینت بگیری یا چهار تا عکس رنگی محمدرضا گلزار و نیکی کریمی. این زل زدن، همون هدر کردن جوهر پرینتر واسه چیزای درپیتی مثل عکس آقای گلزاره. و اصلاً به طور شهودی معلومه که اگه قراره یه کاری عمر چشمو کم بکنه، اون کار جلو و عقب کردن عدسی هاشه در جهت اینکه با در نظر گرفتن فاصله ی اپتیکی و نور محیط و فرستادن فرمان به مغز و شروع یه سری تقریب های فرانهوفری در نورونها، آخرش ما بتونیم توی فلان مهمونی رد شورت نینا و سوتین خواهرشو از روی لباسهاشون با resolution بهتری ببینیم. اصلاً دوربینهای جدید به این دلیل گرونتر هستند که یه همچین کار سختی رو بهتر انجام میدن و شما برای دیدن یه دوربین خفن میتونین به کیمیا مراجعه کنین.
کلاً چیزی که از اولش می خواستم بگم اینه که بیاین چشمامونو با نگا کردن به هر چیز چرت و پرتی به گا ندیم (و بله، بین "نگا" و "به گا" جناس هست!) که فردا آب مروارید بگیریم و بیفتیم بمیریم. به همین دلیل من اینجا یه عکسی گذاشتم که به خوبی اونچه که زیر لباس دخترا وجود داره رو نشونتون میده که دیگه اگه مثلاً شلوار برمودای فلان دختره توی کلاستون 2 سانت کوتاهتر شد انقدر جر ندید خودتونو و به چشماتون رحم کنین و بدونین که اگه 20 سانت دیگه هم کوتاهتر بشه بازم ته قضیه همینه که توی عکس میبینید و تازه این تقریباً بهترین حالتِ چیزی که امکان داره زیر لباس باشه هم هست با توجه به این همه رژیم غذایی مناسب و ورزشهای شبانه روزی که در بین دخترهای ایران زمین شاهدش هستیم. در نتیجه الآن با هم یه بار برای همیشه به این عکس، خوب نگاه می کنیم و دیگه بیشتر از این هیزی نمی کنیم.
پی نوشت: در توضیح بیشتر هیزی، این کلمه به حرکتی اطلاق میشه که از فاصله ی دور صورت بگیره. در فواصل نزدیک به جای تقریب Fraunhofer، تقریب Fresnel صادقه که هیچ ضرری به هیچ جای آدم نمی رسونه و واقعاً کار سختی برای چشم به حساب نمی آد. نزدیکی و دوری با استفاده از فرمول W<g<L2/W تعیین میشه که در این فرمول L طول موج مورد استفاده است. از اونجاییکه نگاه کردن در محدوده ی نور مرئی انجام میشه، میتونیم از بازه ی 300 نانومتر تا 700 نانومتر برای طول موج استفاده کنیم و حتی با استفاده از این فرمول یه فاصله ای رو تخمین بزنیم که وقتی می خوایم از اون فاصله به چشمای دوست دخترمون خیره بشیم و بگیم دوستش داریم، چشمامون خراب نشه. (برای تقریب بهتر میتونیم به این نکته توجه کنیم که معمولاً شلوارهای برمودا سفیدن، رد شورت هم معمولاً وقتی شلوار سفید باشه معلوم میشه و در نتیجه توی رابطه ی بالا می تونیم از طول موج رنگ سفید استفاده کنیم.)
yep:-|
be nazare man toam enghad azin darivaria paye pc type nakon ke yevaght cheshat zaif nashe ya ab morvarid begiri!
harki ke hize... hamash marize!!!
:))
کامنت بر شدم!
منو یه مهمونی دعوت کن که باشه اینا... عملی یااد بگیرم... تیوری هم کاراییو میاره پایین هم یادگیری کمه....