چند روزیه که افراد زیادی در مورد گروه deadly alliance از من سوال میپرسند و میخوان بدونن که ماجرا در واقع چی بوده. واسه اینکه بتونم این مهم رو بهتر بهتون توضیح بدم، اول باید درباره ی دراگون کینگ یه چیزایی رو بدونین. پس امروز دراگون کینگ رو بهتون میگم و بعداً بقیه رو میگم رفته رفته. پس خوب به این چیزا که اینجا میخونید توجه کنید و تا جایی که میتونید بهش فکر کنید تا همه شو به خوبی بفهمید:
سالها پیش یه نفر بود که خدایان هم در مقابل اون حرفی برای گفتن نداشتند. اون، دراگون کینگ، حاکم دنیای بیرون بود. ارتش اون هرگز شکست نمی خورد، چون اگه سربازی کشته می شد دراگون کینگ اونو سریعاً زنده می کرد اما اوناگا یا همون دراگون کینگ بدون نقطه ضعف هم نبود. این درست که اون دارای بدنی ضدضربه بود، اما مسموم می شد. یکی از ژنرال های اون به نام شائوکان از این نقطه ضعف استفاده کرد و اون رو نابود کرد و بعد از مرگش ارتش اون در جایی مخفی شدند که هیچکس نمی دونست غیر از کینتارو و شانگ تسونگ و تعدادی دیگه که توسط دراگون کینگ برای اینکار انتخاب شده بودند. پس از مرگِ اون، خدایان برای جلوگیری از به وجود اومدن مجدد دوران دراگون کینگ، قدرت اون رو تقسیم کردند و در شش سرزمین مختلف دنیا قرار دادن.
سالها بعد از این ماجرا اوناگا از دنیای مردگان با جوانی به نام شوجینکو که به دنبال شهرت بود ارتباط برقرار کرد و خواست که برای اون 6 گویی که خدایان درست کرده بودند را پیدا کنه. از طرفی زمانی که شوجینکو هر 6 گوی رو پیدا کرد آخرین تخم اژدها شکافته شد و هاسو هائو که در مقابل تخم قرار داشت بدنش رو به اوناگا تقدیم کرد و اون دوباره زنده شد. بعد به نزد شوجینکو رفت و از اون تشکر کرد و 6 گوی رو برداشت تا با هم تلفیق کنه و به قدرت سابق خود برگرده.
خب، امیدوارم خوب به این نکات فکر کنید. تا بعداً که سرنوشت شیجونکو رو براتون میگم خدافظ.