از ساعت ده و چهل تا یازده و نیم:
نیروهای سرکوب خیلی زیاد بودند.
ولی ما هم کم نبودیم. دیدیم از روبهرو عدهای خودی دارند به سمت ما
میآیند. سریع خودمان را جمعوجور کردیم و به آنها وی نشان دادیم. همان
موقع ضدشورش ریخت و پا به فرار گذاشتیم. در یکی از کوچههای فرعی دوباره
به چند نفر وی نشان دادیم و متفرق شدیم. در مسیر اصلی اوضاع بد نبود ولی
نمیشد نتیجهی خاصی گرفت. با دودلی و بهسرعت ویها را نشان دادیم و
مسیرمان را عوض کردیم. در پیادهرو اوضاع خوب بود ولی اگر وی میدیدند رحم
نمیکردند. با این حال خیلیها یواشکی وی نشان میدادند و سریع گموگور
میشدند. ما هم از همین فرصت استفاده کردیم و چند وی نشان دادیم.
پی نوشت: این نوشته مال خودم نیست. ولی به نظرم خیلی خدا بود و اینجا گذاشتمش.