یک مسافر تنها

من یک مسافری هستم که همانطوری که این بالا اشاره شده خیلی تنها است..

یک مسافر تنها

من یک مسافری هستم که همانطوری که این بالا اشاره شده خیلی تنها است..

عناوین یادداشت‌ها

  • [ بدون عنوان ] 1389/06/18 20:11
    مازیار، داخل اتاق روبروی کامپیوتر قوز کرده بود و مثل چی فکر می کرد. می خواست نوشته ی تازه ای بنویسد و به وبلاگش داخل کند، ولی مدام جمله ی پدربزرگش در گوش او طنین می انداخت: «وبلاگی که چهار تا کامنت ناقابل واسه هر پستش نداشته باشه رو باید شاشید توش»... فریاد کشید آقا جون! کجایی که ببینی به چه روزی افتاده ام؟ شب بود و...
  • مناجات 1389/06/07 20:51
    خدایا خداوندا... من چگونه می توانم از خجالت تو در آمده و راه شجاعت و عدالت را در پیش بگیرم؟
  • مکاشفه 1389/05/28 12:32
    چه ترکیبی از موسیقی و آب در کنار یک جنگل بیکران با شب؛ به کنار برکه ی پر زرق و برقی در میان برگهای سیب و پرتغال و انجیر کوهی. ماه افتاده داخل آب، تو داخل من. تو: وجد و وحشت. من: می پرم داخل آب و دهان باز می کنم و ماه را می خورم. آب در ثانیه پاهایش را باز می کند و ماه تازه ای می زاید. درخت ها از بیرون آب صدایم می زنند،...
  • پاشیدگی 1389/05/21 16:06
    از سالهای جوانی ام، چند اتفاق ساده را به خاطر دارم که تاثیر شگرفی بر نگرش من نسبت به سنین بالای زندگی داشته اند. در یک بعد از ظهر آفتابی چهارشنبه، در حالیکه روی صندلی راحتی کنار شومینه نشسته بودم و به صدای یک خواننده ی جاز گوش می دادم، این اتفاقها را مرور کردم. خوب به یاد دارم که اولین برخوردم با مفهوم پیری و نزدیک...
  • [ بدون عنوان ] 1389/05/06 17:47
    کمی به ظهر مانده بود که بیدار شدم. سرم از دیشب هنوز سنگین بود و وقتی چشمهایم را کاملاً باز نگه می داشتم، قسمت بالای ابروهایم درد می گرفت. همه اش به خاطر مشروب های سنگین شب پیش بود و این سردردهای روز بعد هر مهمانی شبانه ای، فقط مورد کوچکی از ناهماهنگی های من با دنیاست که بهشان عادت کرده ام. اول کمی طول کشید تا اتفاقات...
  • به یاد ماریا تریسا ورا 1389/05/03 17:14
    "Her voice was without vibrato, dry; hitting the notes, only prolonging a note so as to slide from one tone to another, which gave a grace, or much better, a singular character. Her production seemed nonchalant, natural, colloquial... Always there were variations on the original melody, since she was always...
  • واقعیت آزاردهنده درباره ی تغییرات ناخواسته 1389/05/01 14:02
    نیمه شب، هنگامی که Lisa جلوی چشم همه پیچ و تاب خورد و ناگهان به یک مار بزرگ تبدیل شد، من تنها کسی بودم که به اندازه ی دیگران نترسیده بودم. دلیلش نوعی تاریخچه بود در زمانی که به عقب حرکت می کرد یا دانش ای از دلیل این واقعه که در ناخودآگاهم وجود داشت. چیزی که رخ داد کم و بیش این بود: در یک چشم به هم زدن ماری در داخل...
  • واقعیتِ آزاردهنده درباره ی فرمهای تازه 1389/04/25 17:04
    امروز هم که تمام بشود، یک هفته از پیدا کردن اولین بلورهای کریستالی سفید رنگ در تنم می گذرد. آنطور که اولش فکر می کردم، هفته ی آزاردهنده ای نبوده و باید Aarrt -دوست و پزشکم- را به خاطر پیش بینی های درستش تحسین کنم. کریستال ها رشد نکرده اند و به نظر ساکت و بی خطر می رسند. چند ساعت پیش داشتم برای آخرین ملاقات پزشکی ام به...
  • recommended music 1389/04/16 15:40
    Israel Kamakawiwo'ole یکی از آدمهای مورد علاقه ی منه . این آهنگ رو دانلود کنید و ازش لذت ببرید. Over the Rainbow by Israel Kamakawiwo'ole
  • [ بدون عنوان ] 1389/04/14 16:08
    تابستانِ 89 فصل بی کولر مرگ است آرزوهای بزرگ در سر پروژه های بزرگ در کون رخدادهای بزرگ در راه تو ای دختر آریایی تو که چیز خوبی هستی با سینه های آنچنانی و موهای خرمایی وردار امشب بیا اینجا تا کمی از خستگی من را تکانده باشی...
  • [ بدون عنوان ] 1389/04/07 11:17
    The Bringdown by Bob Schneider
  • خبر 1389/03/25 22:36
    رهبر لیبی (معمر قذافی) دیروز اعلام کرد باید تا جایی که میشه با جام جهانی مبارزه کنیم و جنگیدن با جام جهانی برای همه ی ما ضرورت داره. کاملاً جدی میگما، جنگیدن با جام جهانی! :-|
  • احساس شاعرانه 1389/03/24 21:34
    چه کسی خواهد دید مردن ام را بی تو؟ گاه می اندیشم خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید؟ آن زمان که خبر مرگ مرا می شنوی روی خندان تو را کاشکی می دیدم شانه بالا زدنت را بی قید و تکان دادن دستت که "مهم نیست زیاد..." و تکان دادن سر و تکان دادن گوش و درآوردنِ دست از آستین و درآوردنِ صدای موتور با دهان...
  • [ بدون عنوان ] 1389/03/23 12:12
    Justin Nozuka یکی از معدود خواننده هاییه که دیدن اجراهای زنده اش خیلی لذت بخش تر از گوش کردن به آهنگهاشه.. این آهنگ رو دانلود کنید و اگه خوشتون اومد، یکی از کنسرت های این خواننده رو گیر بیارید و ببینید. Mr. Therapyman By Justin Nozuka
  • [ بدون عنوان ] 1389/03/19 19:38
    یه افرادی هستند که دوست پسر یا دوست دخترشون رو بغل می کنن، بعد میان به دوستاشون میگن که "بله.. من و فلانی خیلی با هم صمیمی هستیم و سکس هم داریم با همدیگه." حالا من یه تحقیقی کردم و متوجه شدم که این افراد همونایی هستند که وقتی مثلاً فردا quiz دارن، میگن "فردا امتحان دارم"... یعنی با مشاهده ی خصوصیت...
  • [ بدون عنوان ] 1389/03/13 23:24
    پدیده ی A: یکی از عجیب ترین مکانیزم های حاکم بر دنیا که از نظر پیچیدگی با تله پاتی و voodoo magic برابری میکنه اینه که مثلاً شما با یه دختر داف دوست شدین و با هم دارید تفریحات لازمه رو در سطح شهر انجام میدید، بعد یهو خیل عظیمی از دخترهای داف تر و کمیاب از هر طرف به شما ظاهر میشن و آسایش از شما گرفته میشه.. مثلاً با هم...
  • [ بدون عنوان ] 1389/03/03 18:05
    چند روزیه که افراد زیادی در مورد گروه deadly alliance از من سوال میپرسند و میخوان بدونن که ماجرا در واقع چی بوده. واسه اینکه بتونم این مهم رو بهتر بهتون توضیح بدم، اول باید درباره ی دراگون کینگ یه چیزایی رو بدونین. پس امروز دراگون کینگ رو بهتون میگم و بعداً بقیه رو میگم رفته رفته. پس خوب به این چیزا که اینجا میخونید...
  • چگونگی تشکیل deadly alliance 1389/03/01 12:43
    اسکورپیون: با شکست دادن تو من انتقام خانواده ام رو گرفتم. بالاخره روح من می تونه آروم بگیره. سابزیرو: روح تو هرگز آروم نمیشه. لین کوئی فقط تو رو کشت و قاتل حقیقی خانواده ی تو هنوز زنده است. اسکورپیون: اگه تو قاتل نیستی پس کیه؟ کوانچی: من برای شکست دادن سابزیرو به تو نیاز داشتم حالا هم که کارت انجام شده به جهنم میری....
  • حرفهای آموزنده 1389/02/31 00:01
    آدم نباید شهوت داشته باشد، بلکه باید شهوت را از خودش دور کند. او نباید برده ی هوا و هوس باشد و باید بدونِ شهوت باشد. و در هنگامی که یک پا می بیند، نباید به آن اوف کند و باید به انسانی که آنجا است توجه کند که او هم یک انسان است. پس ما نباید هیچوقت شهوت داشته باشیم و باید به انسانهایی که آنجا هستند توجه کنیم نه به پاهای...
  • برای دختر قدبلندِ موکوتاه 1389/02/30 12:11
    واقعاً نمیدونم قراره از این آهنگ خوشت بیاد یا نه.. و بین اینهمه خواننده ی مختلف که داشتم فکر می کردم کدومشون رو بهت معرفی کنم، کاملاً یهویی هوس کردم که اصلاً بیخیال concept این پست بشم و یکی از آهنگهای مورد علاقه ی خودم رو upload کنم. آهنگ خیلی ساده و قشنگیه و من فقط میتونم امیدوار باشم که بقیه هم به اندازه ی من ازش...
  • پیشنهاد 1389/02/29 13:06
    با توجه به اینکه داریم به روز 89/3/3 نزدیک میشیم که دو تا 3 پشت سر هم داره و خیلی جالبه، من فکر میکنم فرصت مناسبی باشه واسه اینکه فرزانگانی های کرج از الآن با همدیگه قرار بذارن و یه دیدار صمیمانه ترتیب بدن.
  • [ بدون عنوان ] 1389/02/26 23:25
    تراوشات یک ذهن بیمار تراوشات یک ذهن کثیف تراوشات مغز من تراوشات یک مغز خالی تراوشات یک دل تراوشات یک ذهن آشفته تراوشات یک ذهن دیوانه تراوشات یک ذهن روان پریش تراوشات شبانه تراوشات کودکی سکته ای در اینترنت تراوشات یک مغز تعطیل تراوشات یک ذهن کویری تراوشات مغز پریود من تراوشات ذهنی یک ابله تراوشات محدود شده ی یک ذهن...
  • [ بدون عنوان ] 1389/02/26 17:40
    یکی از حال بهم زن ترین کارهایی که انسان میتونه انجام بده اینه که کسر قابل ملاحظه ای از روز رو به جلوی تلویزیون نشستن و کانال عوض کردن بگذرونه. همین دیگه.. فقط خواستم بیام افکارم رو با شما share کنم.
  • [ بدون عنوان ] 1389/02/20 07:33
    با توجه به استقبال شدید و میلیونی که از آهنگایی که واسه دانلود اینجا میذارم انجام شده، منطقی به نظر میرسه که بی خیال قضیه بشم و دیگه چیزی upload نکنم. ولی از اونجاییکه آدم احساساتی ای هستم، یه بار دیگه تلاش می کنم که باعث بشم شما به جای اینکه واسه دفعه ی هزارم برین سراغ آلبومهای muse و tom waits و ... و چیزای تکراری...
  • [ بدون عنوان ] 1389/02/18 22:29
    David Bain یه استاد فلسفه است از دانشگاه Glasgow که قبلترها توی Oxford و Nottingham هم تدریس می کرده. چیزی که پایین میخونید ترجمه ی یکی از سوالهای این آدمه که فکر کردن بهش خوبه و به شما هم پیشنهاد می کنم که حداقل چند دقیقه روش وقت بذارید. فکر کنید یه مردی به اسم Bill توی شهرتون زندگی میکنه که کاملاً سالمه و خانواده یا...
  • انتقاد سازنده 1389/02/16 22:24
    من نمی فهمم این قضیه که یه نفر میره یه جایی و چراغ messengerاش روشن می مونه و کنارش مینویسه "بیرونم" یا "نیستم" و... چه توجیهی میتونه داشته باشه غیر از اینکه طرف میخواد ADSLاش رو نشون ملت بده؟ اولاً اگه کسی کار مهمی با شما داشته باشه و این کار اهمیتش انقدر زیاد باشه که با دونستن اینکه پای کامپیوتر...
  • The Last Resort 1389/02/15 02:48
    نمیدانم دقیقاً چند وقت پیش بود؛ پنج ماه یا شش ماه پیش. در یک بعد از ظهر گرم مشغول استحمام بودم که به ناگاه صدای زنگ در منزلم را شنیدم. آن زمان من در یک آپارتمان کوچک استیجاری زندگی می کردم که در قسمت جنوبی شهرک های کارگری کنار کارخانه ی غذای سگ و گربه قرار داشت. تازه به این شهر آمده بودم و تنها زندگی می کردم. به هر...
  • [ بدون عنوان ] 1389/02/14 16:46
    De Puro Curda by Otros Aires
  • [ بدون عنوان ] 1389/02/11 10:23
    Army Dreamers by Kate Bush
  • Symphony 1389/02/07 18:14
    یه انیمیشن خیلی قشنگِ کوتاه با نازلترین حجم براتون upload کردم که پیشنهاد میکنم خودتون ببینید و سعی کنید بفهمید چی داره می گه. حالا من گه بازی درمی آرم و خودم زودتر توضیح میدم که میخواد عدم قطعیت در مقیاس زیراتمی و تاثیرش بر مشاهدات ماکروسکوپی رو نشون بده. خب دیگه.. از اینجا دانلود کنید و حالشو ببرین. پی نوشت: واقعاً...