چه کسی خواهد دید
مردن ام را بی تو؟
گاه می اندیشم
خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید؟
آن زمان که خبر مرگ مرا می شنوی
روی خندان تو را
کاشکی می دیدم
شانه بالا زدنت را بی قید
و تکان دادن دستت که "مهم نیست زیاد..."
و تکان دادن سر
و تکان دادن گوش
و درآوردنِ دست از آستین
و درآوردنِ صدای موتور با دهان...
سلام . مطالب وبلاگتون بسیار جالب بود. اروزی موفقیت دارم برای شما
چه جالب بوددد:))ادامه نداره؟؟ شاعرش کیه؟؟ :)
بله بسیار جالب بود. ارزوی موفقیت دارم برای شما
من هم برای شما آرزوی موقفیت موقفیت (زیاد) دارم!
خیلی خوب بود اولش رفتم تو حس عاشقانه و مظلومیت آخرش ترکیدم از خنده!!:)):))