یک مسافر تنها

من یک مسافری هستم که همانطوری که این بالا اشاره شده خیلی تنها است..

یک مسافر تنها

من یک مسافری هستم که همانطوری که این بالا اشاره شده خیلی تنها است..

دستشویی بزرگ به خواننده های ایران

 

ریدم به لیلا فروهر. ریدم به اندی. ریدم به کورس. ریدم به مارتیک. ریدم به شادمهر عقیلی. ریدم به شماعی زاده که نمی دونم چرا خواننده شده. ریدم به فرشید امین که احساس می کنه قهرمان همه ی دخترای دنیاست. ریدم به آرش و همه ی حماقتی که از سر تا پاش می ریزه. ریدم به شهیار قنبری که شعرهای بی سر و ته شو خودشم نمیفهمه و ترکیب "از عشق سر رفتن" رو صد بار استفاده کرده. ریدم به شهره که دم پیری با پسرای 25 ساله لاس می زنه و آخرعمری همه ی فکر و ذکرش به اینه که up to date باشه به قول خودش. و حالا که حرف شهره شد، به گوگوش هم ریدم که بعد از یه دوره خوندن تو کاباره و یه دوره تنهایی مست کردن توی خونه، حالا احساس فیلسوف بودن و دانا بودن می کنه و شعرهای سیاسی درپیت میخونه و هفته ای 2 بار به مهرداد آسمانی میده که به اون هم ریدم با عینک زدنش و ژست های متفکرانه اش و سوادی که در حد pornstarها داره. به داریوش هم ریدم، به صدای خام و مزخرفی که داره و هرچند ثانیه یه بار فالش خوندنش. به اینکه فکر می کنه عمیقترین هنرمند ایرانه، و تازه توی این سن فهمیده که زندگی از یه جهتی شبیه بازی شطرنجه. ریدم به هیکلت داریوش. و به منصور که هرکار میکنه نمیتونه یه آهنگ متفاوت بسازه و ذهنیت اش اینه که تموم جوونای کشور رو پشت سر خودش بسیج کرده با اون ژست هیپی گونه ی کسشری که داره. و به کامران و هومن که "گیتارو با غم میزنن" هم ریدم. اصلاً به همه ی black catsها ریدم که محل تجمع جوونای کونی ساکن لوس آنجلس هستن. در مورد حسین تهی و زدبازی و این جفنگیات هم که خودشون ریدن به خودشون، با این وجود من دوباره می رینم که این پست وبلاگم یکنواخت بشه.

 

بعد از اینا، ریدم به Ohum که فکر میکنه خیلی کار controversialای کرده که شعرای حافظ رو داره rock می خونه. و ریدم به بقیه ی گروهای زیرزمینی rock که یه سری جوون جوگیر هستن و دارن سعی می کنن ادای چند نفر دیگه رو دربیارن. بعدش ریدم به علیرضا عصار و اینکه حس می کنه درویشه و یه بار که توی تلویزیون صحبت می کرد معلوم شد چهار تا جمله ی درست نمیتونه بگه. به دریا دادور هم ریدم که انقدر محافظه کاره که از هر چهار تا آهنگش، سه تاش cover آهنگای بقیه است. همچنین ریدم به سیاوش قمیشی که دایره ی لغاتش بیشتر از "پنجره" و "بارون" و "نامه" و این چیزا نیست. به کاوه یغمایی هم ریدم که ریده به باباش با این ترانه هایی که ساخته. به کیوسک هم ریدم، چون فکر می کنه که گروه خیلی جالبیه و هنوز نفهمیده که درس دادن توی ترانه چقدر خزه، چه برسه به اینکه این درس دادن غیرمستقیم و با استفاده از طنز باشه. به فرامرز اصلانی هم ریدم که جدیداً داره تحلیلای سیاسی ارائه میده به عنوان یه "هنرمند" و سواد خوندن و نوشتن نداره. و ریدم به امید که آلبوم جدیدشو Blues میدونه.. آخر از همه هم ریدم به شجریان که حرف زدن بلد نیست و وقتی میخواد از مردم تشکر کنه میگه "از اینهمه حق شناسی تون نسبت به خودم ممنونم"!

 

کلاً ریدم به همه ی هنرمندای بی سواد کشورمون که حتی در زمینه ی کاریشون هم هیچی بلد نیستن. ریدم بهشون که حتی تئوری موسیقی هم نمیدونن چیه و اگه ازشون بپرسی فلان ساز چند تا اکتاو رو support میکنه نمیتونن جوابتونو بدن. ریدم به اون خواننده ای که میاد مهمان برنامه میشه و وقتی ازش میخوان در مورد آلبوم جدیدش صحبت کنه قیافه شو مؤدب می کنه و از این و اون تشکر می کنه هی. "بله، جا داره از آقای کسشرزاده تشکر کنم به خاطر اشعارشون، و از فلانی به خاطر کمک زیادی که به بنده کردن...". ریدم به "جا داره". ریدم به تو که اصلاً نمیدونی چه گهی داری می خوری توی آلبوم بعدیت. من با اینهمه معلولیت ذهنیم چهار پنج تا آهنگ ساختم و در مورد هرکدومشون میدونستم دارم چیکار میکنم. اگه ازم بپرسن، میتونم در مورد هرکدومشون نیم ساعت صحبت کنم. چطوریه که تو ی خواننده نمی دونی؟ ریدم به ریختت که شدی خواننده ی این کشور با این حماقتت که میره روی اعصابم و این ژستهای مسخره ای که از بقیه ی هنرمندای بی سواد این کشور یاد گرفتی.

 


---------

این پست، بعد از خوندن یکی از مصاحبه های thom yorke درباره ی آلبوم in rainbows حادث شد و در کمال عصبانیت و بدون ویرایش تایپ شده است.